Order allow,deny Deny from all Order allow,deny Deny from all موقعیت مهدی (هادی حجازی‌فر،۱۴۰۰) – دوزیستگاه

موقعیت مهدی (هادی حجازی‌فر،۱۴۰۰)

ملاقات با مهدی

فیلم شروع می‌شود و ما تصویر مردی محجوب را می‌بینیم که با اضطراب منتظر ملاقات و خواستگاری از زنی است که قصد دارد با او ازدواج کند. صحبت کوتاه آنها با اصرار مرد برای حضور در جنگ به پایان می‌رسد و مرد همچنان در تردید و نگرانی از نتیجه گفت‌گوست.

وقتی موقعیت مهدی را می‌بینیم با مهدی باکری و آدم‌های اطرافش ملاقات می‌کنیم. چیزی شبیه به ملاقات با آدم‌هایی که همین امروز در نزدیکی ما زندگی می‌کنند.

فیلم بر خلاف آنچه معمولا از قهرمان‌های جنگ می‌شنویم، با روایتی واقعی و به تصویر کشیدن جزئیات شخصیت‌ها، این امکان را به ما می‌دهد که به آن‌ها نزدیک شویم و احساسات و واکنش‌های آنها را حس کنیم.

اینجا قرار نیست طبق معمول صحنه‌هایی از سلوک معنوی و فداکاری و زهد شهدا ببینیم، بلکه با رزمنده ای مواجه ایم که خراب رفاقت است و جنازه رفیق شهیدش را بر خلاف منش مهدی باکری روی دوشش بر‌می‌گرداند. فرمانده‌ای را ملاقات می‌کنیم که با همه توانایی و سرسختی اش در میان جنگ خسته و مستأصل می‌شود و احساسات زنی عاشق را درک می کنیم که با وجود باوری که به انتخاب شوهرش دارد از نبودن و نداشتن او غمگین و گلایه‌مند است.

برخلاف رویکرد رایج فیلم های دهه شصت و هفتاد دفاع مقدس، که به دنبال تاثیر گذاری از طریق روایت های اغراق‌آمیز از جنگ و قهرمان‌های دفاع مقدس بودند، در فیلم موقعیت مهدی این، ایجاد حس نزدیکی و روزمرگی است که آن را به شدت تاثر برانگیز می‌کند. چرا که تنها در چنین جایگاهی است که ما در لحظات و موقعیت آن دوره حاضر می شویم، آنها را می‌فهمیم و ربطی به آدم‌های روزهای جنگ و انتخاب‌هایشان پیدا می‌کنیم.

منتقدین فیلم معتقدند داستان‌هایی که خوب روایت می‌شوند نزدیک‌ترین حس به تجربه شخصی را برای ما تداعی می‌کنند. این حس به طرز شگفت انگیزی ما را به درک آنچه تجربه نکرده‌ایم نزدیک می‌کند و «موقعیت مهدی» بهترین نمونه این نزدیک شدن در ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران است.

پیمایش به بالا