شبهای روشن، فئودور داستایفسکی رونوشت

“عشق با طعم رنج” شبهای روشن، اثر کوتاه داستایفسکی، روایت مردی را از انزوای شبانگاهی آغاز و با خودآگاهی در روز، به اتمام میرساند. داستان درباره مردی ناشناس است که از زاویه دید اول شخص، حکایت ملاقاتش با زنی به اسم ناستنکا در خیابانی در پترزبورگ را بازگو میکند. حکایتی که انزوای پرسهزنی مرد در […]
صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی

گزینش صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتیگزینش صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی گزینش صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی گزینش صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی صبحانه در تیفانی، ترومن کاپوتی
نون والقلم، جلال آلاحمد

سرگذشت ندیمه، مارگارت اتوود

“زنان همشکل” مهمترین ویژگی زنان در دوره پیشامدرن، همشکلی بود. یک نوع خاصیت تکرار شوندگی که الگویی تراز از زنانگی را بازنمایی میکرد. زنانی که همه خیاطی بلدند، همه در آشپزی سرآمد بودند، همه به نوعی مطیع زاده شده بودند. برای همه آنها هم پوشش یکسان تعریف میشد، چون آنچنان تفاوتی در سبک زندگیشان وجود […]
محاکمه، فرانتس کافکا

من قاتل پسرتان هستم، احمد دهقان

بیفاصله با جنگ مجموعه داستان من قاتل پسرتان هستم، از خیلی جهات با آنچه معمولاً درباره دفاع مقدس میشنویم متفاوت است. در کل متن کتاب حتی به عبارت دفاع مقدس هم برنمیخوریم؛ برای احمد دهقان دفاع مقدس جنگ است. او کسی است که شاید از هر نویسنده دیگری بیشتر جنگ را درک کرده باشد و […]
زمین سوخته، احمد محمود

جای خالی سلوچ، محمود دولت آبادی

رمانی پر از جای خالی… “معرفی کتاب جای خالی سلوچ” زنی تنها در کویر «جای خالی سلوچ» بیشتر از اینکه جای خالی سلوچ باشه جای پر مرگانه. جای زنی که شوهرش در یک صبح زمستانی، بیهیچ مقدمه و توضیحی زن و بچشو رها میکنه و میره. اون میره و مرگان میمونه، با انبوهی از […]
قلب سگی، میخاییل بولگاکف

رمان کوتاه قلب سگی به قلم میخائیل بولگاکوف، حقیقتاً از عجیبترین موارد تاریخ ادبیات و نشر است. این کتاب سال ۱۹۲۵ نوشته میشود اما تا سال ۱۹۸۷ و اتحادیة جماهیر شوروی توقیف بوده است. تمثیلهای تند و تیز این کتاب و تشبیه مردم روسیه به یه سگ ولگرد و تشبیه انقلاب روسیه به یه عمل […]
شبهای روشن، فئودور داستایفسکی

محمدرجاء صاحبدل هیکل سِتُرگ تولستوی هنوز افق را مسدود میدارد، اما برخی… متوجه هستند که در پس هیولای تولستوی، داستایِفسکی هویدا و بزرگ میشود. اوست که هنوز ستیغ نیمه پنهان و گره مرموز رشته کوههاست… این اوست که باید در کنار ایبسن و نیچه نامش را بُرد. (آندره ژید، داستایفسکی، ترجمۀ حسن هیرمندی، چ۱۳۵۴، ص۹) […]